خجالت زده، برای مثال خجل سارم از بس نوا و نوالش / کنون زآن نوال و نوا می گریزم (خاقانی - ۹۰۵)، نزد رئیس چون الف کوفی آمدم / چون دال سرفکنده خجل سار می روم (خاقانی - ۸۹۸)
خجالت زده، برای مِثال خجل سارم از بس نوا و نوالش / کنون زآن نوال و نوا می گریزم (خاقانی - ۹۰۵)، نزد رئیس چون الف کوفی آمدم / چون دال سرفکنده خجل سار می روم (خاقانی - ۸۹۸)
شرمسار. شرم زده. خجل گونه. خجلت زده. خجالت کشیده: بدستار و جبه خجل سارم از تو در عفو بگذار چون سنگ بسته. خاقانی. نزد رئیس چون الف کوفی آمدم چون دال سرفکنده خجل سار میروم. خاقانی. خجل سارم از بس نوا و نوالش کنون زان نوال و نوا می گریزم. خاقانی
شرمسار. شرم زده. خجل گونه. خجلت زده. خجالت کشیده: بدستار و جبه خجل سارم از تو در عفو بگذار چون سنگ بسته. خاقانی. نزد رئیس چون الف کوفی آمدم چون دال سرفکنده خجل سار میروم. خاقانی. خجل سارم از بس نوا و نوالش کنون زان نوال و نوا می گریزم. خاقانی
مانند ماهی وال همچون بال: (ماهی وال است طمع دور دار زود بدم درکشدت وال وار)، (منسوب به ناصرخسرو) توضیح باید دانست که ماهی (وال) نمیتواند انسان را ببلعد ظاهرا گوینده با نهنگ (تمساح) اشتباه کرده
مانند ماهی وال همچون بال: (ماهی وال است طمع دور دار زود بدم درکشدت وال وار)، (منسوب به ناصرخسرو) توضیح باید دانست که ماهی (وال) نمیتواند انسان را ببلعد ظاهرا گوینده با نهنگ (تمساح) اشتباه کرده